نبرد در بصره

ترور رفيق حريري و ظهور يك اپوزيسيون منسجم و آنتي شيعه و نهايتا جنگ 33 روزه لبنان و ايزولاسيون حزب الله، انتخابات تشكيلات خود گردان فلسطين و پيروزي حماس ونهايتا ايزولاسيون حماس، به قدرت رسيدن دولت شيعه در عراق و متمايل به حركت در مسير اهداف رژيم ايران و متوقف شدن رسمي بازوي نظامي - ايدئولوژيك مجري اهداف رژيم ايران در عراق يعني گروهك مقتدا صدر در ازاي گفتگوهاي امنيتي ايران و آمريكا و انتشار گزارش سازمانهاي امنيتي آمريكا به مثابه ترمز كاهنده سرعت رويارويي دستگاه عظيم سياسي-نظامي امريكا به سمت ايران ....

آيا اين وقايع حلقه هاي مرتبط يك زنجير هستند؟

ايا ارتباط معني داري ميان اين رويدادها موجود است؟

اگر اين رويدادها مرتبطند،نيروي محركه و مغز متفكر اين وقايع كجاست؟

و بالاخره با فرض ارتباط معني دار بين اين وقايع ،چالش بعدي در چه زماني و در چه مكاني و بين كدام دو نيرو اتفاق خواهد افتاد؟

در همين راستا ابتدا يك سري فاكتها را كه طي كوتاه زمان اخير به وقوع پيوسته بيان مي كنم و بر مبناي آنها چند نتيجه خواهم گرفت. لازم به ذكر چندباره نيست كه هم تحليلها و هم استنتاجها كاملا شخصي و غير رسمي و با توجه به بضاعت بنده در دسترسي به اخبار و همچنين سطح آگاهي من از دانش تحليل ديالكتيكي وقايع است .

1-چند روز پيش از درگيري بين نيروهاي مقتدا صدر و نيروهاي دولتي عراق در چند حمله جداگانه دهها موشك كاتيوشا به منطقه سبز بغداد شليك شد،فرماندهان آمريكايي گفتند با آزمايش مواد باقي مانده از موشكها و همچنين تاكتيكهاي تهاجم اخير نتيجه گرفتند "اين حملات با رژيم ايران مرتبط است".

2-از حدود يك هفته قبل از شروع درگيري بسياري كاروانها ي زيارتي در ايران كه مسافراني به مقصد شهرهاي زيارتي و عمدتا شيعه نشين عراق داشتند سفرهاي خود را لغو كردند. در همين رابطه چند تا از بستگان من هم سفرشان بدون هيچ دليلي در فاصله يكي دو روز مانده به سفر لغو شد. مرز زميني مهران بسته شد و تلويزيون و ساير رسانه هاي رژيم مكررا و موكدا از مردم و زائران خواستند سفر خود را به عراق لغو كنند.

از خبر شماره يك فوق الذكر من اينطور برداشت مي كنم كه اين حمله يك پيشدستي توسط نيروهاي مقتدا صدر و كلا پرورژيم ايرانيهاي شيعه بوده است كه از نيت محتوم حمله قريب الوقوع توسط نيروهاي دولتي به مواضعشان آگاهي يافته بودند. بر همين مبنا جلوگيري رژيم ايران از سفر اتباعش به عراق و لغو سفر كاروانهاي زيارتي نيز با همين فرض قابل درك است.

اما بايد ديد در مقياس زماني بزرگتر اين درگيري ها ميان نيروهاي عمدتا وابسته به رژيم ايران و نيروهاي دولتي عراق چه نتايجي به بار خواهد آورد.

واضح است كه پيروزي در اين نبرد باعث مي شود معادلات بسياري در صحنه سياسي عراق به طرز نسبتا قاطعتري تغيير كند و از آن پس مي توانيم منتظر آهنگ بيشتر رويدادها در جهت منافع طرف پيروز شده در اين نبرد باشيم. اين نبرد اخير به قدري اهميت داشت كه نوري المالكي سفر خود را به كنفرانس سران عرب در دمشق معوق گذاشت و شخصا رهبري نيروهاي دولتي را در اين نبرد به عهده گرفت. خود اين عمل هم تا حدي سئوال برانگيز است كه آيا دليل تاكتيكي خاص براي همزماني اين درگيريها با زمان برگزاري كنفرانس سران عرب وجود دارد و ايا حضور و هدايت مستقيم عمليات توسط شخص نوري المالكي كه منجر شد به نرفتن او به كنفرانس به ميزباني بشار اسد، لازم بوده است؟ با توجه به اينكه مي دانيم دولتهاي عرب حداقل در دهه اخير به دو گروه تقسيم بندي شده اند ،يكي گروه مصر-عربستان و متمايل به غرب و تجارت ازاد و ديگري گروهي به نمايندگي سوريه و متمايل به ايران و روسيه و تا حدي چين . ايا با توجه به اين مساله نرفتن نوري المالكي به عنوان عالي ترين مقام اجرايي رسمي دولت عراق ،به معني دورتر شدن وي و رژيم عراق از سوريه و ايران و بالطبع نزديكتر شدن به گروه مصر-عربستان است؟

و بالاخره اينكه در صورتي كه معادلات توزيع قدرت در صحنه سياسي عراق ماهيتا و رسما به نفع نيروهاي پروائتلاف تغيير كند ،اين عمل چه تاثيري بر قدم بعدي جامعه جهاني در قبال پرونده بمب اتمي رژيم ايران خواهد داشت؟ايا با فرض برتري يافتن نيروهاي پرو ائتلاف زمينه برخورد قاطعتر شوراي امنيت به رهبري آمريكا با ايران و در پايان مهلت نود روزه قطعنامه 1803 فراهم خواهد آمد؟

همچنين شكست شبه نظاميان شيعه وابسته به رژيم ايران آيا موجب تقويت موضع جمهوريخواهان در انتخابات رياست جمهوري آمريكا خواهد شد ؟ از آنجاييكه مي دانيم بخش عمده اي از عمليات ضد نيروهاي ائتلاف در عراق توسط ميليشياي شيعه انجام مي شود كه توسط رژيم ايران تامين مالي و لجستيكي مي شوند و از همين رو شكست مطلق يا نسبي ميليشياي شيعه موجب كاهش بخش عمده اي از حملات تروريستي در عراق خواهد شد و از اينرو شاخصها و درصدهاي تعريف شده براي نمايش اوضاع امنيتي عراق به طرز محسوسي به نفع هواداران ادامه حضور افزاينده و دراز مدت نيروهاي نظامي امريكا تغيير خواهد كرد.

۳ نظر:

ناشناس گفت...

سلام و خسته نباشید
نکته مهم در این مقالهضقوط نفوذ رژیم ایران در عراق است که این به دلایل گوناگون درست است. برخورد اخیر با نیروهای مقتدا صدر هم جریی از این رویداد است. اما نیابد فراموش کرد که دولت مالکی و عبدالعزیز حکیم وفادارتر از مثتدا صدر به ولی فقیه رژیم ایران هستند و بنابرین تا وقتی مالکی و حکیم قدرت را در دست دارند، نقوذ رژیم ایران در قدرت دولتی عراق پابرجا می ماند. البته در جامعه عراق و میان نخبگان عراقی و نیروهای ملی و دمکراتیک عراقی، رژیم ایران نفوذی ندارد.
امضا:یک دوست

ناشناس گفت...

وصيت نامه

تقديم به بنديان زير شکنجه

وقتی به تو می گويند
که من در زندان نيستم
باور مکن !
بايد روزی اين را اعتراف کنند !
وقتی به تو می گويند
که من آزاد شده ام
باور مکن !
روزی بايد اعتراف کنند که دروغ گفته اند
وقتی به تو می گويند
که من به خودم خيانت کرده ام
....................................

ادامه مطلب در وبلاگ هواداران سازمان فدائیان ( اقلیت )

ناشناس گفت...

با سلام و عرض خسته نباشيد: با مشروح مقالات نشريه کار و مطالب خواندنی ديگر به روز هستيم و از نظرات و انتقادات و پيشنهادات شما استقبال ميکنيم
در این شماره ی نشریه ی کـــــار میخوانید :

اول ماه مه، روز اعتراض کارگری علیه نظم موجود

گرانی و بیکاری برای توده‌ها! نفت۱۰۰دلاری برای کی؟

وحشت از انقلاب یا ضرورت انقلابی دیگر؟

جنگ و گریز زنان با حکومت اسلامی ادامه می‌یابد

رویدادهای تبت، دالایی ‎‎‎‎ لاما و نقش قدرت ‎‎‎‎ های بزرگ